- سر برتافتن
- نافرمانی کردن سرپیچی نمودن
معنی سر برتافتن - جستجوی لغت در جدول جو
- سر برتافتن ((بَ تَ))
- سرپیچی کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سر تافتن، سر برتابیدن، سرپیچی کردن، نافرمانی کردن
یاغی شدن
از خواب برخاستن بیدار شدن، سفر کردن مسافر شدن
بلند کردن سر (از بالش و غیره)، قیام کردن ضد کسی برخاستن شورش کردن
سر بلند کردن، بلند کردن سر از بالش و بستر
قیام کردن، بر ضد کسی برخاستن، شورش کردن
قیام کردن، بر ضد کسی برخاستن، شورش کردن
نافرمانی کردن سرکشی کردن عصیان ورزیدن
سر برتافتن، سر تابیدن، سر برتابیدن، سر پیچیدن، سرپیچی کردن، نافرمانی کردن